ای همه قرار من...

ای همه قرار من...‏

#زهرا_میرزائی

مصطفای عزیزم، ای همه قرار من، دلیل همۀ گریه های بی دلیلم تویی... گریه هایی که دیگر برای زهرایت ‏توانی باقی نگذاشته است و ذره ذره زهرایت را آب می کند...

مصطفای قلبم، ای همه جانم، دوست داشتم بودی همچون شمع و من همچون پروانه، دور تو بی وقفه می ‏چرخیدم تا بالهایم می سوخت و نهایتاً در راه عشق، جان می دادم تا اینگونه عشق خالصانه ام را برای تو ‏جانانم، ثابت می کردم... نیستی و من در حسرت این لحظه ها جان می دهم... ای عزیز قلبم، تمنای دیدار تو ‏بعد نمازها از خداوند مهربانم، همراه با گریه و بی تابی، آنچنان ضعیفم کرده است که با کلمات نمی توانم ‏بیان کنم...‏

شهید چمران عزیزم، فقط می خواهم که باشی برای همیشه و من از بی چمرانی دق نکنم... باشی و من ‏برایت عاشقانه ها بنویسم و در رویاهایم در کنار تو به آرامش برسم...‏

چمرانم، ای نفس من، گلبرگت همیشه دستش روی قلبش هست هرگاه بی تابت می شود می گوید: می دانم ‏چمرانم تو در قلبمی و من تنها نیستم... ای قرار قلبم، دوستت دارم آنچنان که مثل آن هرگز برای قلبم اتفاق ‏نیفتاده است... تو بهترین اتفاق زندگی زهرایت هستی... پس با من بمان تا روزی که خداوند اجازه پرواز به ‏دخترکت دهد و من به تو و حاجی بابا و شهدا ملحق شوم و آنجا در کنارتان من قراری ابدی خواهم یافت...‏

bigharareparvaaz@