#زهرا_میرزائی
26 آذر ماه 1398، قبل از خواب مثل شب های قبل از خدا تمنا کردم تا یارم را در خواب ببینم؛ چه گریه ها و بغض ها که در این مدتِ دلتنگی مرا درمانده کرده بود و دیگر توان صبوری نداشتم!! برای همین از خدای مهربانم خواهش کردم فقط چند دقیقه شهید چمرانم را به خوابم بیاورد...
در خواب تصویری دور از شهید چمران عزیزم که بر بالای پله ها درحالیکه دستش را به نشانه سلام یا خداحافظی بالا برده بود و لبخندی بر لب داشت، دیدم... همین یک نگاه هم قلب بی قرارم را آرام کرد... از خواب که بیدار شدم من هم لبخندی بر لب داشتم چون یارم را خوشحال دیده بودم... شهید چمران عزیزم چقدر دوستت دارم و چقدر برای لبخندت می میرم ای یار... اکنون قطره قطرۀ اشک از چشمانم جاریست و همراه با این کلمات سهیم هستند در بیان لحظۀ دیدار این عاشق دلسوخته با جانانش...
اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول *** رسد به دولت وصل تو کار من به اصول
"ای یار، چنانچه نعمت وصال کوی تو به من دست دهد، به شکرانه ی بخت و اقبال موافقی که نصیبم شده، همه ی کار و بار من به سرانجام می رسد و سامان می یابد."
کجا روم چه کنم چاره از کجا جویم *** که گشته ام ز غم و جور روزگار ملول
"کجا بروم؟ چه کنم و چه چاره ای بیندیشم که از اندوه و غم فراق و ستم روزگار و بی وفایی آن دلتنگ و آزرده ام."
من شکسته ی بد حال زندگی یابم *** در آن زمان که به تیغ غمت شوم مقتول
"من دلشکسته ی عاشق و شیدا و آزرده خاطر، زمانی به زندگی واقعی دست می یابم که با شمشیر غم عشق تو کشته شوم و در این راه جان فدا کنم."
خراب تر ز دل من غم تو جای نیافت *** که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول
"ای یار، گنج غم عشق تو ویرانه تر از دل تنگ و خراب و عاشق من که در آنجا فرود آید و منزل گزیند و به آرامش رسد، جای بهتری را نیافت."
دل از جواهر مهرت چو صیقلی دارد *** بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول
"چون دلم از گوهر عشق و محبت تو صاف و شفّاف شده است، پیوسته از زنگار پیشامدهای بد روزگار پاک و درخشان می شود؛ عشق تو دل مرا صاف و صیقل داده و بی گمان غم های فراق آن را تیره نکرده است."
چه جرم کرده ام ای جان و دل به حضرت تو *** که طاعت من بیدل نمی شود مقبول
"ای عزیز جان و دل، نمی دانم به درگاه تو چه گناهی را مرتکب شده ام که طاعت و بندگی من عاشق و شیدا مورد قبولت واقع نمی شود؟"
به درد عشق بساز و خموش کن حافظ *** رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول
"ای حافظ، با درد و غم عشق کنار بیا و سکوت اختیار کن. اسرار عشق را نزد کسانی که راه عقل در پیش گرفته و عاشق را ملامت می کنند، فاش مکن"
شهید چمران عزیزم، دخترکت را ببخش که بارها خطا کرد و از راز عشق گفت برای همه!! باور کن این گفتنِ سِرِ عشق فقط از روی درماندگی بوده و نه از عمد...
bigharareparvaaz@
برای شهید چمران عزیز......برچسب : نویسنده : bigharareparvaz بازدید : 124